- گنج آگن
- آنکه گنج بر روی گنج گذارد
معنی گنج آگن - جستجوی لغت در جدول جو
- گنج آگن
- آنکه گنج بیاگندگنج اندوز: سپهدار و گنج آگن و غم گسل کدیور بطبع و سپاهی بدل. ای بسا گنج آگنان گنج کاو کان خیال اندیش را شد ریش گاو. (مثنوی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگهبان گنج، خزانه دار
خزانه، گنجینه، جای نگه داری گنج، برای مثال همه گنج این گنج دان آن توست / سر و تاج ما هم به فرمان توست (نظامی۶ - ۱۱۱۲)
جای نگهداری گنج گنجینه مخزن: ازان گنج دان کان همه گنج داشت نه خود بر گرفت و نه کس را گذاشت. (نظامی)
نگاهبان گنج محافظ خزانه: من مراو را در مدیحی روستم خواندم همی وین چنین باشد که خوانی گنج نه را گنج بان (فرخی)، خداوند گنج صاحب خزانه: این که برتست گنج علم خدایست چون که سوی گنجبان او نگرایی ک (ناصر خسرو)